خوب خوب سلام دوباره   اینهمه میگید بنویس بنویس خودتونو ببینید ضعیف عمل میکنید تو کامنتهااااا   اوف دیشب دوست داشتم بنویسم که نشد همینجوری بیخودی بیخودی البته و چیز خاصی نشده بود   فقط دارم دستم رو دو مرتبه گرم میکنم که مثلا برگردم به وبلاگ نویسی   قبلا فکر کرده بودم حالا که سفر کنسل شد لااقل تو گرمای یهویی اینجا کوروشم رو ببرم لب رودخونه   منچستر ر به ر پارکهای بزرگ و خفن با دریاچه داره حالا اینجا اصلا پارکهاش هم کلا مالی نیستن یه پارک خوب از قبل میشناختم که توش هم دریاچه داره هم رودخونه هم خیلی خیلی بزرگ و خفنه دیگه نهار رو که زدیم ، وسایل پیک نیک برداشتم و پنجاه دقیقه با اتوبوس رفتیم تا رسیدیدم اونجا از صبحش دیگه فکر حمید حمله کرده بود بهم ولی نمیخواستم آخرین روز تابستونی کوروش رو با غمبرک زدن خراب کنم دوتایی رفتیم تو رودخونه من که تاپ و پوشیده بودم ولی دیگه نمیخواستم موش آب کشیده بشم برای کوروش حوله و لباس اضافی برده بودم و قشنگ دلم چقدر کیف کرد بعد توی همون پارک دو
  انقدر دیر که اولش مجبور شدم بشسنم پست قبلی رو بخونم ببینم با هم چند چندیم   اکثرتون که میدونید اون قضیه ی کار نه تنها به طرز بی شرمانه ای کنسل شد که هنوز حقوق ندتی که براشون کار کردم رو بهم ندادن چند روز پیش یک پیام بلند بالا براشون نوشتم و فرستادم گفتم این آخرین باره بهتون پیام خصوصی میدم و اگه پولم رو ندید نه تنها توی تمام گروه های ایرانی میگم چقدر غیر حرفه ای و غیر شریف هستید بلکه به کمک دوستای انگلیسیم ازتون شکایت میکنم بهم جواب دادن این چهارشنبه صد در صد باهام تسویه میکنن و خوب باید دید دو روز دیگه چی میشه این روزها از هر طرف یه خاطرخواه عاشق پیشه ای سر راهم سبز میشه همه در حد چراغ نفتی رفتم یه دوره مژه دیدم یه مشتری هم گرفتم تو خونه که فرداش پیام داد همه ی مژه هام ریخت بعد برای یکی دیگه از دوستام همینجوری زدم اونم فرداش پیام داد همه ی مژه هام ریختن ولی برای خواهرم که زدم بیشتر از دو هفته موندن تنها فرقشون هم این بود برای این دو تا یه ماده ی به اصطلاح booster چسب زدم ولی ب
آخرین جستجو ها